دو مامور
برای مهار هر
معترض
دویچه وله: شاهدان
عینی، شمار
نیروهای
امنیتی و
رفتار آنها با
تظاهرکنندگان
در ۱۳آبان را
بیسابقه میدانند.
از ویژگیهای
دیگر این روز،
سهم
بیشتر زنان
از خشونت لباس
پلنگیها،
لباس شخصیها،
بسیجیها و
یگان ویژه
نسبت به مردان
بود.
مرکز تجمع
مردم در روز
۱۳ آبان،
میدان هفتتیر
و خیابان مفتح
بود که سفارت
سابق آمریکا در
گوشهای از آن
قرار دارد.
تظاهرات
دولتی به
مناسبت سالگرد
اشغال سفارت
آمریکا در
ساعات اولیه روز
به پایان رسید
و پس از آن هفتتیر
و خیابانهای
اطراف، صحنه
حضور مردم
معترض شد.
اختلال در
شبکه تلفن
همراه که تا
ساعت ۶ بعد از
ظهر طول کشید،
سرعت تبادل
خبر از این منطقه
را به شدت
کاهش داد.
هفت تیر،
پادگان نظامی
خیابانهای
مفتح،
طالقانی،
مطهری،
ورزنده، سمیه
و قائممقام،
از سحرگاه روز
۱۳ آبان در
قرق بسیجیها،
لباسپلنگیها
و لباس شخصیها
بود. مترو در
مسیرهای
منتهی به
میدان هفتتیر
مسدود شده و
بانکها و
مغازههای
منطقه نیز
تعطیل بودند.
یکی از ساکنان
میدان هفتتیر
به دویچهوله
گفت: «نیروهای
امنیتی را نصف
شب به ورزشگاه
کبگانیان و
شیرودی
آوردند.اینجا
مثل پادگان
شده بود.
البته بساط
پذیراییشان به
راه بود وبا
ماشینهای
مختلف برایشان
آذوقه میآوردند.
صبح زود دیدم
که دارند در
ظروف یکبار
مصرف، صبحانه
میخورند. یکساعت
بعد به آنها
موز و دوغ
داده بودند.
از ساعت نه
صبح به بعد
بود که شروع
کردند به آزار
مردم. هرکس را
که در پیادهرو
بود و داشت با
موبایل از
صحنهها عکس
میگرفت، میزدند.
اول یک دختر
جوان را زدند،
بعد یک خانم اعتراض
کرد که چرا میزنید،
او را هم زدند
توی دهاناش.
بعد دنبال
پسرهایی
کردند که
گفتند چرا زنهای
ما را میزنید؟
تازه از نزدیک
میشد دید که
این لباسپلنگیها
حداکثر
پانزده
شانزده ساله هستند.»
باتوم در
پیادهرو
شاهد دیگری
که از کرج به
تظاهرات
تهران آمده بود،
گفت: « برای هر
یک نفر، دو
مامور گذاشته
بودند. اگر
کسی در پیادهرو
مکث میکرد،
هلاش میدادند
و میگفتند
برو و اگر نمیرفت
با باتوم او
را میزدند.
گلوله مشقی و
رنگی زدند. هم
موقع رسیدن و
هم موقع
برگشتن، مردم
در مترو خیلی
شعار دادند.
شعارها در
واگنهایی که
مال خانمها
بود، تندتر
بود. از
ایستگاه امام
خمینی شروع
کردند به شعار
دادن تا
ایستگاه
سهروردی. کلی
فریاد
کشیدند، "مرگ
بر این"، "مرگ
بر آن"...
زنان، آماج
حملهها
یک مغازهدار
ساکن خیابان
سهروردی گفت: «
خانمها را
خیلی
بیرحمانه و
جدی میزدند.
شاید بخاطر
اینکه زنها
در حوادث اخیر
همیشه در صف
اول بودند و
ما چهره جدیدی
از خانمها با
شجاعت تمام و
مسئولیت بالا
دیدیم. به نظر
من مردها در
خیلی از اعتراضهای
این ماهها،
پشت خانمها
قایم میشدند.
برای همین،
گمان میکنم
دستور
نیروهای
امنیتی این
بود که این صف
اول را در روز
۱۳آبان اذیت
کنند و
بشکنند.»
واکنشهای
خشمآلود
به نقل از
شاهدان عینی،
اعتراضهای
مردمی در نقاط
مرکزی تا
شمالی تهران
تا ساعت ۵ و ۶
عصر ادامه
داشت و تا
مسیر حسینیه
ارشاد نیز
کشیده شد.
نیروهای
امنیتی در
پارهای
مناطق به مردم
تیرهای رنگی
شلیک میکردند.
رنگ سبز این
گلولهها از
لباس و بدن
افراد به
آسانی پاک نمیشود.
آموزگار
سالخوردهای،
با ابراز تاسف
از تشدید
سرکوبها،
رفتار برخی مردم
در روز ۱۳آبان
را افراطی و
نگرانکننده
خواند: «قرار
بود امروز
تجمع سکوت
باشد اما به
نظر من چون
برخورد
ماموران
دولتی با مردم
از روز قدس
شدیدتر بود،
واکنش مردم
خیلی رادیکال
شد. دیوارها
در سطح وسیعی
شعارنویسی شدند،
روی ماشینها
شعار نوشتند و
تابلوهای
راهنمایی
رانندگی را
پایین کشیدند.
امروز هیچ مرز
قرمزی وجود
نداشت و هر
شعاری دادند،
با مرگ همراه
بود. اینقدر
شعارها
رادیکال شد که
برخی هراس
داشتند وارد
جمعیت شوند.»
آستانه تحمل
مردم
یک دانشجو که
پایش در اثر
ضربه باتوم
شکسته است، از
به ستوه آمدن
مردم گفت و
تفاوت
تظاهرات ۱۳
آبان با
اعتراضهای
قبلی را در
شکستن سکوت و
عبور از
مسالمت دانست:
« ویژگی امروز
این بود که
دیدیم مردم
جان به لب شدهاند.
من میدیدم که
مردم از
عصبانیت،
بالا پایین میپریدند
و سنگ میانداختند.
یکجا علیه
نیروی
انتظامی شعار
داده شد و کسی
گفت نه نه!
مردم به او
خندیدند و
گفتند پس چی؟
شاید حق داشته
باشند چون
راهکار سکوت
جواب نداده است.
طرف دیگر
بازی، قواعد
را رعایت نمیکند.
اینهمه پس از
انتخابات
مردم در نهایت
آرامش به خیابانها
رفتند ولی با
تیراندازی و
حمله و
دستگیری روبرو
شدند. مردم
دیگر تحمل
ندارند.»
نویسنده:
مهیندخت
مصباح
تحریریه:
کیواندخت
قهاری